جدول جو
جدول جو

معنی تنبک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

تنبک زدن
(اِ تِ کَ دَ)
بمعنی انگشت زدن... (بهار عجم) (آنندراج). نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است. رجوع به تنبک شود
لغت نامه دهخدا
تنبک زدن
نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است
تصویری از تنبک زدن
تصویر تنبک زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
جهیدن آب یا مایع دیگر از یک سوراخ ریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنبک زدن
تصویر چنبک زدن
سرپا نشستن، چمباتمه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
دور خود حلقه زدن مانند حلقه زدن مار
فرهنگ فارسی عمید
(بِ مَ دَ)
دست زدن و اظهار فرح و سرور و مستی کردن و تنبک زدن. (ناظم الاطباء) :
خنبک زند چو بوزنه چنبگ زند چو خرس.
خاقانی.
در تماشای دل بدگوهران
میزدی خنبک بر آن کوه گران.
مولوی.
گوید او محبوس خنب است این تنم
چون من اندر بزم خنبک می زنم.
مولوی.
، مسخره کردن. تمسخر کردن:
پر ز سرتا پای زشتی و گناه
تسخر و خنبک زدن بر اهل راه.
مولوی.
چون ملائک مانع آن می شدند
بر ملائک خفیه خنبک می زدند.
مولوی.
، دمبک زدن. تنبک زدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنبه زدن
تصویر پنبه زدن
بیرون کردن پنبه از تخم حلاجی کردن پنبه ندف، پر کردن پنبه در چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جست زدن جانوران (آهو اسب و غیره) گنبدی کردن طاق زدن: چو جولان کند هست کوه روان چو گنبد زند گنبد اخضر است. (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
حلقه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چندک زدن
تصویر چندک زدن
سرپانشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی باریک، تیر کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنبک زدن
تصویر خنبک زدن
تنبک زدن، دست زدن و اظهار شادمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبک زدن
تصویر چنبک زدن
جستن خیز برداشتن، چمباتمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه زدن
تصویر پنبه زدن
((~. زَ دَ))
بیرون کردن پنبه از تخم، پر کردن پنبه در چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
((رَ. زَ دَ))
جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی ریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
((~. زَ دَ))
حلقه زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
Bat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
frapper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
sopayla vurmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
배트로 치다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
バットで打つ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
להכות בבת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
बल्ला मारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
memukul dengan pemukul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
ตีลูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
бить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
slaan met een bat
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
batear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
battere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
bater
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
击打
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
uderzać kijem
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
бити біткою
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
schlagen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنیس زدن
تصویر تنیس زدن
kupiga bat
دیکشنری فارسی به سواحیلی